گذشتهی ساده:
counterstainedشکل سوم:
counterstainedسومشخص مفرد:
counterstainsوجه وصفی حال:
counterstainingرنگ متضاد زدن، پادرنگآمیزی کردن
The scientist carefully counterstained the microscope slide.
دانشمند با دقت به لام میکروسکوپ رنگ متضاد زد.
Researchers often counterstain specimen.
محققان اغلب نمونه را پادرنگآمیزی میکنند.
رنگ متضاد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The use of a counterstain helped distinguish between different cell types.
استفاده از رنگ متضاد به تمایز بین انواع مختلف سلول کمک کرد.
Without utilization of a counterstain, it can be challenging to identify and analyze microscopic details.
بدون استفاده از رنگ متضاد، شناسایی و تجزیهوتحلیل جزئیات میکروسکوپی میتواند چالشبرانگیز باشد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «counterstain» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/counterstain