فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Creature Comforts

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun plural
    (خوراک و پوشاک و مسکن و غیره) امکانات رفاهی مادی، وسایل آسایش
    • - You're a long way from home and the only creature comforts you have are a television!
    • - از خونه خیلی فاصله داری و تنها وسیله‌ی رفاهی‌ای که داری، فقط یه تلویزیونه!
    • - The vast majority work in order to earn the means to obtain some of the creature comforts of life.
    • - بخش اعظمی از افراد برای به‌دست آوردنِ برخی وسایل آسایش زندگی کار می‌کنند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد creature comforts

  1. noun amenities that make a person feel comfortable
    Synonyms: all the comforts of home, amenities, bodily pleasure, comforts, conveniences, fare, good things of life, physical pleasure, sense pleasure

ارجاع به لغت creature comforts

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «creature comforts» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/creature-comfort

لغات نزدیک creature comforts

پیشنهاد بهبود معانی