گذشتهی ساده:
cricketedشکل سوم:
cricketedسومشخص مفرد:
cricketsوجه وصفی حال:
cricketingشکل جمع:
cricketsورزش کریکت (ورزشی که با چوب و توپ در یک زمین چمن بیضیشکل بین دو تیم یازدهنفره انجام میشود)
We enjoyed watching a thrilling cricket match between the two rival teams.
از تماشای مسابقهی مهیج کریکت بین دو تیم رقیب لذت بردیم.
Cricket is a popular sport in many countries around the world.
کریکت در بسیاری از کشورهای جهان ورزش محبوبی است.
جانورشناسی جیرجیرک
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی جانورشناسی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The sound of the cricket filled the room.
صدای جیرجیرک اتاق را پر کرد.
The children caught a cricket.
بچهها جیرجیرک گرفتند.
سکوت (crickets)
After his terrible joke, there was nothing but crickets from the audience.
بعد از شوخی بسیار بد او، چیزی جز سکوت از تماشاگران نیامد.
His request for help was met with nothing but crickets from his friends.
درخواست کمک او چیزی جز سکوت دوستانش بهدنبال نداشت.
زیرپایی چوبی
I sat down and rested my feet on the cricket.
نشستم و پاهایم را روی زیرپایی چوبی گذاشتم.
I put my tea tray on the cricket.
سینی چایم را روی زیرپایی چوبی گذاشتم.
تقهزن (وسیلهای کوچک برای ایجاد صدا)
I found a cricket in the toy store.
در اسباببازیفروشی تقهزن پیدا کردم.
The children were entertained by the cricket's sound.
بچهها با صدای تقهزن سرگرم شدند.
رفتار منصفانه
I admire his cricket.
رفتار منصفانهی او را تحسین میکنم.
Both teams displayed cricket throughout the match.
هر دو تیم در طول مسابقه رفتار منصفانه را از خود نشان دادند.
ورزش کریکت بازی کردن
We used to cricket every summer.
هر تابستان کریکت بازی میکردیم.
Do you like to cricket with us at the beach tomorrow?
دوست داری فردا با ما توی ساحل کریکت بازی کنی؟
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cricket» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cricket