فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Curfew

ˈkɜrːfjuː ˈkɜːfjuː
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    curfews

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    مقررات حکومت نظامی و خاموشی در ساعت معین شب
    • - The curfew will begin at eleven P.M. and end at five A.M.
    • - خاموش‌باش ساعت یازده شب آغاز و ساعت پنج بامداد برداشته می‌شود.
    • - (Gray) the curfew tolls the knell of parting day.
    • - خاموش‌باش، ناقوس مرگ روز را به صدا درمی‌آورد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد curfew

  1. noun late hour
    Synonyms: limit, time limit, check in time

Collocations

ارجاع به لغت curfew

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «curfew» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/curfew

لغات نزدیک curfew

پیشنهاد بهبود معانی