فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Daytime

ˈdeɪtaɪm ˈdeɪtaɪm

شکل جمع:

daytimes

معنی و نمونه‌جمله

noun uncountable B2

روز، هنگام روز، مدت روز

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

Some forests are dark even in the daytime.

برخی جنگل‌ها حتی در روز هم تاریک‌اند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد daytime

  1. noun the time after sunrise and before sunset while it is light outside
    Synonyms:
    day daylight

ارجاع به لغت daytime

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «daytime» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/daytime

لغات نزدیک daytime

پیشنهاد بهبود معانی