پزشکی روانپزشکی فروپاشی مکانیسمهای دفاعی (زوال عملکردی ساختار یا سیستمی است که قبلاً با کمک جبران کار میکرده است.)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
The stress of the job led to decompensation in his mental health.
استرس شغلی منجر به فروپاشی مکانیسمهای دفاعی سلامت روانی او شد.
The sudden loss of a loved one caused her to go into decompensation.
از دست دادن ناگهانی یکی از عزیزان باعث شد که او دچار فروپاشی مکانیسمهای دفاعی شود.
پزشکی ناتوانی قلب، حملهی قلبی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The patient's decompensation led to severe symptoms of heart failure.
حملهی قلبی بیمار منجر به علائم شدید نارسایی قلبی شد.
The nurse monitored the patient closely for signs of decompensation.
پرستار بیمار را از نزدیک بهخاطر نشانههای حملهی قلبی تحتنظر داشت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «decompensation» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/decompensation