به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Dentistry

ˈdentəstri ˈdentəstri
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun uncountable
    دندان‌پزشکی، دندان‌سازی
    • - The field of dentistry plays a crucial role in maintaining oral health.
    • - رشته‌ی دندان‌پزشکی نقشی مهم در حفظ سلامت دهان دارد.
    • - Many people are afraid of going to the dentistry clinic.
    • - بسیاری از افراد از رفتن به کلینیک دندان‌پزشکی می‌ترسند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد dentistry

  1. noun The branch of medicine dealing with the anatomy and development and diseases of the teeth
    Synonyms: dental medicine, odontology

ارجاع به لغت dentistry

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dentistry» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dentistry

لغات نزدیک dentistry

پیشنهاد بهبود معانی