فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Deregulate

ˌdiːˈreɡjəleɪt ˌdiːˈreɡjəleɪt

گذشته‌ی ساده:

deregulated

شکل سوم:

deregulated

سوم‌شخص مفرد:

deregulates

وجه وصفی حال:

deregulating

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive

اقتصاد قانون‌زدایی کردن (برداشتن مقررات و قانون‌های حاکم بر امری)، داتی‌زدایی کردن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی اقتصاد

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

the deregulation of natural gas pricing

برداشتن محدودیت از قیمت‌گذاری گاز طبیعی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد deregulate

  1. verb remove imposed controls on a system
    Synonyms:
    leave be let alone not interfere not meddle not tamper decontrol denationalize

ارجاع به لغت deregulate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «deregulate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/deregulate

لغات نزدیک deregulate

پیشنهاد بهبود معانی