به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Deregulate

ˌdiːˈreɡjəleɪt ˌdiːˈreɡjəleɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    deregulated
  • شکل سوم:

    deregulated
  • سوم شخص مفرد:

    deregulates
  • وجه وصفی حال:

    deregulating

معنی و نمونه‌جمله

  • verb - transitive
    اقتصاد قانون‌زدایی کردن (برداشتن مقررات و قانون‌های حاکم بر امری)، داتی‌زدایی کردن
    • - the deregulation of natural gas pricing
    • - برداشتن محدودیت از قیمت‌گذاری گاز طبیعی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد deregulate

  1. verb remove imposed controls on a system
    Synonyms: decontrol, denationalize, leave be, let alone, not interfere, not meddle, not tamper

ارجاع به لغت deregulate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «deregulate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/deregulate

لغات نزدیک deregulate

پیشنهاد بهبود معانی