شکل جمع:
developersبسازبفروش (شخص)، شرکت توسعه و عمران
The developer purchased the old factory and turned it into luxury apartments.
بسازبفروش کارخانهی قدیمی را خرید و آن را به آپارتمانهای لوکس تبدیل کرد.
The developer planned to construct a residential complex on the outskirts of town.
شرکت توسعه و عمران قصد داشت در حومهی شهر مجتمع مسکونی بسازد.
کامپیوتر توسعهدهنده
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کامپیوتر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The developer released a new app that quickly became popular.
توسعهدهنده نرمافزار کاربردی جدیدی را منتشر کرد که بهسرعت محبوب شد.
The developer's innovative approach to programming impressed her colleagues.
رویکرد نوآورانهی توسعهدهنده به برنامهنویسی همکارانش را تحتتأثیر قرار داد.
(عکاسی) داروی ظهور
The photographer mixed the developer with water.
عکاس داروی ظهور را با آب مخلوط کرد.
I need to buy more developer for my photography class.
باید داروی ظهور بیشتری برای کلاس عکاسیام بخرم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «developer» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/developer