فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Diskette

ˈdɪsket dɪsˈket
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    diskettes

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    تکنولوژی قدیمی فلاپی دیسک، دیسک نرم، دیسک نرم مغناطیسی، دیسکت
    • - I found an old diskette in the back of my drawer.
    • - یک دیسکت قدیمی در پشت کشویم پیدا کردم.
    • - The computer can't read the diskette because it's damaged.
    • - کامپیوتر نمی‌تواند دیسکت را بخواند زیرا آسیب دیده است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد diskette

  1. noun A small plastic magnetic disk enclosed in a stiff envelope with a radial slit; used to store data or programs for a microcomputer
    Synonyms: floppy disk, floppy

ارجاع به لغت diskette

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «diskette» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/diskette

لغات نزدیک diskette

پیشنهاد بهبود معانی