۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚

Dorsum

ˈdɔːrsəm ˈdɔːsəm
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    dorsa

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
کالبدشناسی (لاتین) پشت، سطح پشتی (برای اشاره به ناحیه‌‌ی پشتی یا فوقانی اندام‌ها) link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالبدشناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- The dorsum of the foot is an important area to assess for diabetic patients.
- سطح پشتی پا منطقه‌ای مهم برای ارزیابی بیماران دیابتی است.
- The dorsum of the hand is home to many tendons and ligaments.
- پشت دست محل قرارگیری بسیاری از تاندون‌ها و لیگامنت‌ها است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dorsum

  1. noun the posterior part of a human (or animal) body from the neck to the end of the spine
    Synonyms:
    back posterior

ارجاع به لغت dorsum

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dorsum» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dorsum

لغات نزدیک dorsum

پیشنهاد بهبود معانی