فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Dorsum

ˈdɔːrsəm ˈdɔːsəm

شکل جمع:

dorsa

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

کالبدشناسی (لاتین) پشت، سطح پشتی (برای اشاره به ناحیه‌‌ی پشتی یا فوقانی اندام‌ها)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالبدشناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The dorsum of the foot is an important area to assess for diabetic patients.

سطح پشتی پا منطقه‌ای مهم برای ارزیابی بیماران دیابتی است.

The dorsum of the hand is home to many tendons and ligaments.

پشت دست محل قرارگیری بسیاری از تاندون‌ها و لیگامنت‌ها است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dorsum

  1. noun the posterior part of a human (or animal) body from the neck to the end of the spine
    Synonyms:
    back posterior

ارجاع به لغت dorsum

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dorsum» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dorsum

لغات نزدیک dorsum

پیشنهاد بهبود معانی