Dressed Up

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    (از نظر لباس) آراسته، شیک‌وپیک، (عامیانه) لباس پلوخوری و رسمی پوشیده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - a dressed up man
    - مرد شیک‌وپیک
    - a dressed up candidate
    - کاندیدای آراسته
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد dressed up

    1. adjective dressed formally
      Synonyms: in full dress, dolled up, spruced up, gussied up, dressed to kill, dressed to the nines, in one's best bib and tucker, formal, ornate, fashionable

    ارجاع به لغت dressed up

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «dressed up» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dressed-up

    لغات نزدیک dressed up

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند