آخرین به‌روزرسانی:

Earthquake Hits

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation

زلزله رخ دادن، زمین لرزه به وقوع پیوستن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالوکیشن‌های کاربردی سطح متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

A powerful earthquake hit the coastal city.

زلزله ای قدرتمند شهر ساحلی را لرزاند.

The earthquake hit without warning.

زلزله بدون هشدار رخ داد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت earthquake hits

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «earthquake hits» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/earthquake-hits

لغات نزدیک earthquake hits

پیشنهاد بهبود معانی