با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Eight

eɪt eɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    eights

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun A1
عدد هشت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- eight days
- هشت روز
- an eight-side table
- میز هشت‌بر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد eight

  1. noun A group of United States painters founded in 1907 and noted for their realistic depictions of sordid aspects of city life
    Synonyms: octad, octet, 8, ashcan school, ogdoad, octagon, viii, eighter, octave, eighter-from-decatur, octateuch, octonary, octameter, octastyle
  2. adjective Being one more than seven
    Synonyms: octadic, 8, octagonal, octennial, viii
  3. noun One of four playing cards in a deck with eight pips on the face
    Synonyms: eight-spot

ارجاع به لغت eight

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «eight» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/eight

لغات نزدیک eight

پیشنهاد بهبود معانی