بهطور خجالتآور، بهطور شرمآور، بهطور ضایع
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She had been embarrassingly drunk.
او بهطرز شرمآوری مست شده بود.
The test was embarrassingly easy.
امتحان بهطرز ضایعی آسان بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «embarrassingly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/embarrassingly