تعبیه، جاسازی، جاگذاری، فرونشانی، کارگذاری، نهادینهسازی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The embeddedness of cultural traditions in a community helps to preserve its identity.
نهادینهسازی سنن فرهنگی در یک جامعه به حفظ هویت آن کمک میکند.
The embeddedness of the diamond in the ring adds to its value and beauty.
جاگذاری الماس در حلقه به ارزش و زیبایی آن میافزاید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «embeddedness» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/embeddedness