امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Embonpoint

ˌɒmbɒnˈpwɑːŋ ˌɒmbɒnˈpwɑːŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adjective
فربهی، چاقی، سمینی، دارای مزاج سالم و خوب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد embonpoint

  1. noun The bodily property of being well rounded
    Synonyms: plumpness, roundness
  2. adjective Sufficiently fat so as to have a pleasing fullness of figure
    Synonyms: chubby, plump

ارجاع به لغت embonpoint

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «embonpoint» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/embonpoint

لغات نزدیک embonpoint

پیشنهاد بهبود معانی