آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Roundness

معنی roundness | جمله با roundness

noun uncountable

گردی

His face had lost its childish roundness.

چهره‌اش حالت گردی کودکانه‌اش را از دست داده بود.

His eyes noted the roundness of her cheek.

چشمانش گردی گونه‌ی او را به‌ خاطر سپردند.

noun uncountable

ریاضی زمین‌شناسی (میزان نزدیکی شکل یک جسم به دایره‌ی کامل ریاضی و همچنین درجه‌ی سایش ذرات آواری که با میزان تیزی لبه‌های آن مشخص می‌شود) گردشدگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

roundness coefficient

ضریب گردشدگی

a use of roundness to determine depositional environments

استفاده از گردشدگی به‌منظورِ تعیین محیط‌های رسوبی

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد roundness

  1. noun the bodily property of being well rounded
  1. noun the property possessed by a line or surface that is curved and not angular
    Antonyms:

لغات هم‌خانواده roundness

ارجاع به لغت roundness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «roundness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/roundness

لغات نزدیک roundness

پیشنهاد بهبود معانی