با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Espionage

ˈespiənɑːʒ ˈespiənɑːʒ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    espionages

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    جاسوسی
    • - to engage in espionage
    • - به جاسوسی پرداختن
    • - He was found guilty of espionage.
    • - او را به جاسوسی گناهکار شناختند.
    • - industrial espionage
    • - جاسوسی صنعتی، پوشیده‌جویی صنعتی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد espionage

  1. noun spying
    Synonyms: intelligence, reconnaissance, secret service, shadowing, tailing, undercover operations, undercover work, underground activities

ارجاع به لغت espionage

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «espionage» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/espionage

لغات نزدیک espionage

پیشنهاد بهبود معانی