فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Firework

ˈfaɪrwɜːrk ˈfaɪəwɜːk

شکل جمع:

fireworks

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun plural B1

آتش‌بازی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح مقدماتی

مشاهده

There were fireworks on his birthday.

روز تولدش آتش‌بازی بود.

The loud bang of a firework startled everyone at the park.

صدای بلند وسیله‌ی آتش‌بازی همه را در پارک مبهوت کرد.

noun plural informal

فریاد بلند (از عصبانیت)، جنگ و مرافعه‌ی پر‌سر‌و‌صدا، جاروجنجال

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

I could hear the distant sound of firework, indicating an argument had broken out.

صدای فریاد بلندی را از دور می‌شنیدم که نشان می‌داد مشاجره‌ای صورت گرفته است.

As tensions rose, a firework of furious words filled the room.

با افزایش تنش، فریاد بلند از کلمات عصبانی اتاق را فرا گرفت.

noun plural

احساس زیاد (بین دو نفر)

Their eyes locked across the crowded room, and a firework exploded within their hearts.

چشمان آن‌ها در اتاق شلوغ قفل شد و احساس زیادی در قلب آن‌ها آشکار شد.

The firework between them was undeniable.

احساس زیاد بین آن‌ها غیرقابل انکار بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد firework

  1. noun pyrotechnic display at celebrations
    Synonyms:
    firecrackers rockets sparklers illuminations bursts Roman candles bottle rockets fire flowers

ارجاع به لغت firework

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «firework» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/firework

لغات نزدیک firework

پیشنهاد بهبود معانی