با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

First-string

ˈfɝst.stɹɪŋ ˈfɜːst.stɹɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective informal
ورزش عضو تیم اصلی (در برابر: بازیکن تعویضی یا عضو تیم دوم)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- The first-string players were excited to start the game and show off their skills.
- بازیکنان عضو تیم اول برای شروع بازی و به رخ کشیدن مهارت‌های خود هیجان‌زده بودند.
- The first-string quarterback led the team to victory with his accurate passes.
- کوارتربک تیم اول با پاس‌های دقیق خود تیم را به پیروزی رساند.
adjective informal
ممتاز، طراز‌ اول، درجه‌یک
- The first-string surgeon performed a flawless operation.
- جراح طراز‌ اول عمل بی‌عیب‌ونقصی را انجام داد.
- The first-string chefs at the restaurant prepare the highest quality dishes.
- سرآشپزهای ممتاز رستوران باکیفیت‌ترین غذاها را تهیه می‌کنند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد first-string

  1. Synonyms: first-team, starters, varsity

ارجاع به لغت first-string

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «first-string» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/first-string

لغات نزدیک first-string

پیشنهاد بهبود معانی