شکل جمع:
flash cardsفلشکارت، آموزبرگ، کارت آموزشی (شامل تصویر یا نوشته برای کمک به آموزش)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The teacher handed out a flash card to each student.
معلم به هر دانشآموز، آموزبرگی داد.
The teacher handed out flash cards for the students to practice their spelling.
معلم کارتهای آموزشی را به دانشآموزان داد تا املا را تمرین کنند.
She studied her vocabulary using a colorful flash card.
او واژگان خود را با استفاده از فلشکارتی رنگارنگ مطالعه کرد.
Using a flash card, he quickly memorized the capitals of the countries.
او با استفاده از کارت آموزشی، بهسرعت پایتخت کشورها را حفظ کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «flash card» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/flash-card