مثلاً، برای مثال، به عنوان مثال، برای نمونه
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I need a new pair of running shoes, for example.
مثلاً به یک جفت کفش ورزشی جدید نیاز دارم.
For example, a car is an essential mode of transportation for many people.
به عنوان مثال، خودرو برای بسیاری از مردم یک وسیلهی حملونقل ضروری است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «for example» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/for-example