فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Full-time Job

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation noun

شغل تمام‌وقت، کار تمام‌وقت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

Finding a full-time job can be challenging in today's market.

یافتن شغل تمام‌وقت در بازار امروز می‌تواند چالش‌برانگیز باشد.

A full-time job can provide financial stability.

کار تمام‌وقت می‌تواند به ثبات مالی بینجامد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

She decided to pursue a full-time job after graduating from college.

او تصمیم گرفت که پس‌از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه به‌دنبال شغلی تمام‌وقت باشد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت full-time job

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «full-time job» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/full-time-job

لغات نزدیک full-time job

پیشنهاد بهبود معانی