زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

Fundraiser

ˈfʌndˌreɪzɚ ˈfʌudˌreɪzə

معنی fundraiser | جمله با fundraiser

noun countable

جشن خیریه، مراسم جمع‌آوری اعانه

annual fundraiser

جشن خیریه سالانه

The Prime Minister will attend a fundraiser.

نخست‌وزیر در جشن خیریه شرکت خواهد کرد.

noun countable

داوطلب جمع‌آوری اعانه، مسئول جمع‌آوری اعانه (بیشتر برای اهداف سیاسی)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

a talented fundraiser

جمع‌آوری‌کننده اعانه‌ی بااستعداد

She was a campaign fundraiser for two former Presidents.

او مسئول جمع‌آوری اعانه برای مبارزات انتخاباتی دو رئیس‌جمهور قبلی بود.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد fundraiser

  1. noun pledge drive
    Synonyms:
    charity event appeal for funds telethon radiothon charity sale bazaar philanthropic enterprise

ارجاع به لغت fundraiser

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fundraiser» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fundraiser

لغات نزدیک fundraiser

پیشنهاد بهبود معانی