شکل جمع:
galimatiasesسخن بیسروته، سخن نامفهوم، چرند، یاوهگویی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The report was an unreadable mess of technical galimatias.
گزارش پر از نوشتههای فنی نامفهوم و بیمعنا بود.
Don't listen to his galimatias. he’s just trying to sound smart.
به یاوهگوییهای او گوش نده. فقط میخواهد باهوش به نظر بیاید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «galimatias» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/galimatias