Gamey

ˈɡeɪmi ˈɡeɪmi
آخرین به‌روزرسانی:
  • ( gamy ) پر از شکار، دارای بو و مزه گوشت شکار که نزدیک فاسد شد نباشد، بدبو، باجرئت، چاشنی زده، افتضاح‌آور، فاسد
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد gamey

  1. adjective Willing to face danger
    Synonyms: gamy, game, blue, juicy, gritty, naughty, mettlesome, racy, spirited, risque, spunky, spicy
  2. adjective (used of the smell of meat) smelling spoiled or tainted
    Synonyms: gamy, high

ارجاع به لغت gamey

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gamey» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ فروردین ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gamey

لغات نزدیک gamey

پیشنهاد بهبود معانی