فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Garage

ɡəˈrɑːʒ ˈɡærɪdʒ / / -ɑːʒ

شکل جمع:

garages

معنی‌ها و نمونه‌جمله

noun A2

گاراژ، پارکینگ، توقفگاه

noun

(در بریتانیا) (اتومبیل) تعمیرگاه، پمپ بنزین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
verb - transitive

در گاراژ گذاشتن، در تعمیرگاه گذاشتن

a three-car garage

گاراژ برای سه اتومبیل

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد garage

  1. noun storage building for vehicles, workplace
    Synonyms:
    parking space parking lot storage shop repair shop carport car stall barn

ارجاع به لغت garage

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «garage» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/garage

لغات نزدیک garage

پیشنهاد بهبود معانی