Gardening

ˈɡɑːrdnɪŋ ˈɡɑːdnɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    gardened
  • شکل سوم:

    gardened
  • سوم‌شخص مفرد:

    gardens

معنی

noun B2
باغبانی، باغداری، گلکاری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gardening

  1. noun horticulture
    Synonyms:
    cultivation growing planting landscaping tillage groundskeeping floriculture truck farming

لغات هم‌خانواده gardening

ارجاع به لغت gardening

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gardening» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gardening

لغات نزدیک gardening

پیشنهاد بهبود معانی