انگلیسی بریتانیایی آدم سختکوش، آدم پرتلاش
Tom is a grafter in the construction industry.
تام شخصی سختکوش در صنعت ساختوساز است.
The grafter worked tirelessly to complete the project ahead of schedule..
این شخص پرتلاش بهطور خستگیناپذیر کار کرد تا پروژه را زودتر از موعد مقرر تمام کند.
مرتکب تحصیل مال از طریق نامشروع، اختلاسگر، رشوهخوار، رشوهبگیر (کسی که از راههای نادرست یا ناعادلانه یا غیرقانونی بهویژه از طریق سوءاستفاده از موقعیت یا نفوذ در سیاست و تجارت و غیره پول یا مزایای دیگری به دست میآورد)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The grafter was caught stealing money from the company's accounts.
اختلاسگر در حال سرقت پول از حسابهای شرکت دستگیر شد.
The city's mayor was exposed as a grafter, taking kickbacks from developers.
شهردار این شهر به عنوان فردی رشوهبگیر افشا شد که از بسازبفروشها رشوه و زیرمیزی میگرفت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «grafter» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/grafter