امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Gymnast

ˈdʒɪmnæst / / -nəst ˈdʒɪmnæst / / -nəst
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    gymnasts

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
ورزش ژیمناستیک‌کار، ژیمناست، ورزشکار ژیمناستیک (ورزشکاری که در رشته‌ی ژیمناستیک به تمرین و رقابت حرفه‌ای می‌پردازد)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- Every gymnast dreams of participating in the Olympics.
- هر ژیمناستیک‌کاری آرزو دارد که در مسابقات المپیک شرکت کند.
- After years of practice, the young gymnast finally competed at the national level.
- پس‌از سال‌ها تمرین، ژیمناست جوان سرانجام در سطح ملی به رقابت پرداخت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gymnast

  1. noun an athlete who practices gymnastics, a sport that involves exercises and performances requiring physical strength, flexibility, balance, coordination, and agility
    Synonyms:
    athlete acrobat tumbler jumper

ارجاع به لغت gymnast

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gymnast» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ بهمن ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gymnast

لغات نزدیک gymnast

پیشنهاد بهبود معانی