آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۶ شهریور ۱۴۰۴

    Halve

    hæv hɑːv

    گذشته‌ی ساده:

    halved

    شکل سوم:

    halved

    سوم‌شخص مفرد:

    halves

    وجه وصفی حال:

    halving

    معنی halve | جمله با halve

    verb - transitive

    دونیم کردن، نصف کردن

    The strike halved the factory's production.

    اعتصاب، تولیدات کارخانه را نصف کرد.

    In 2024, Bitcoin will halve its block rewards once again.

    در سال ۲۰۲۴، بیتکوین دوباره پاداش بلوک‌های خود را نصف خواهد کرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Bitcoin’s design will halve the rewards to ensure long-term value.

    طراحی بیتکوین پاداش‌ها را نصف می‌کند تا ارزش بلندمدت را تضمین کند.

    He halved his winnings with his brother.

    او برد خود را با برادرش نصف کرد.

    verb - intransitive

    نصف شدن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    Bitcoin's rewards halve approximately every four years.

    پاداش‌های بیتکوین تقریباً هر چهار سال نصف می‌شوند.

    Hash rate can be affected when Bitcoin rewards halve.

    زمانی که پاداش‌های بیتکوین نصف می‌شوند، نرخ هش می‌تواند تحت تأثیر قرار گیرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The population of the endangered species has halved over the last decade.

    جمعیت گونه‌ی در معرض خطر در دهه‌ی گذشته نصف شده است.

    Bitcoin's reward for miners will halve approximately every four years.

    پاداش بیتکوین برای ماینرها تقریباً هر چهار سال نصف می‌شود.

    His salary halved when he moved to a smaller company.

    حقوق او وقتی به شرکت کوچک‌تر رفت، نصف شد.

    verb - transitive

    ورزش مساوی کردن، هم‌امتیاز شدن، تساوی گرفتن (در گلف)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ورزش

    مشاهده

    By halving the match, she maintained her lead in the championship.

    با مساوی کردن مسابقه، او پیشتازی خود را در قهرمانی حفظ کرد.

    The two players halved the third hole after hitting similar shots.

    دو بازیکن پس‌از ضربه‌های مشابه، هول سوم را مساوی کردند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد halve

    1. verb cut in half
      Synonyms:
      split in two divide equally reduce by fifty percent share equally bisect
      Antonyms:
      combine

    سوال‌های رایج halve

    گذشته‌ی ساده halve چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده halve در زبان انگلیسی halved است.

    شکل سوم halve چی میشه؟

    شکل سوم halve در زبان انگلیسی halved است.

    وجه وصفی حال halve چی میشه؟

    وجه وصفی حال halve در زبان انگلیسی halving است.

    ارجاع به لغت halve

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «halve» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/halve

    لغات نزدیک halve

    • - halutz
    • - halva
    • - halve
    • - halvers
    • - halyard
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    forever forgive and forget formality former fortitude fortuitous fortunately fountain of youth four hundred frederick fresh air Friday fungible furthermore futuristic معذب اسطوخدوس قلک غفلت کردن غافل شدن لب مطلب مشکل تانک الم‌شنگه عسکری آروغ آقا اسطرلاب جناغ سینه طاقدیس
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.