آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Handsel

ˈhænsʌl ˈhændsəl

توضیحات:

همچنین می‌توان از hansel به‌ جای handsel استفاده کرد.

معنی handsel | جمله با handsel

noun verb - transitive adverb

دشت اول صبح، بیعانه دادن، رو نما

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

My handsels amounted to fifty tomans.

عیدی‌های من بالغ بر پنجاه تومان می‌شد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد handsel

  1. noun something bestowed freely

ارجاع به لغت handsel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «handsel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/handsel

لغات نزدیک handsel

پیشنهاد بهبود معانی