فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Handsel

ˈhænsʌl ˈhændsəl

توضیحات:

همچنین می‌توان از hansel به‌ جای handsel استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - transitive adverb

دشت اول صبح، بیعانه دادن، رو نما

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

My handsels amounted to fifty tomans.

عیدی‌های من بالغ بر پنجاه تومان می‌شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد handsel

  1. noun something bestowed freely
    Synonyms:
    gift present presentation

ارجاع به لغت handsel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «handsel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/handsel

لغات نزدیک handsel

پیشنهاد بهبود معانی