آخرین به‌روزرسانی:

Head For

hɛd fɔr hɛd fɔː

معنی و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb B2

(به‌سمت چیزی یا جایی) رفتن، رهسپار شدن، پیش رفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

Heading for the store to grab some groceries.

برای خریدن مواد غذایی به فروشگاه می‌رویم.

We should head for the park for a picnic.

باید برای پیک‌نیک به پارک برویم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد head for

  1. phrasal verb move in the direction of
    Synonyms:
    go toward

ارجاع به لغت head for

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «head for» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/head-for

لغات نزدیک head for

پیشنهاد بهبود معانی