جانورشناسی تلیسه (گاو مادهای که هنوز نزاییده است.)، گوسالهی ماده
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی جانورشناسی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They decided to sell the heifer at the county fair.
آنها تصمیم گرفتند تلیسه را در بازار شهرستان بفروشند.
The farmer raised a heifer in the lush green pasture.
کشاورز در مرتع سرسبز، گوسالهی ماده پرورش داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «heifer» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/heifer