Hummock

ˈhʌmək ˈhʌmək
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
تپه گرد، پشته، برآمدگی زمین در مرداب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hummock

  1. noun A small natural hill
    Synonyms: bump, knob, knoll, mound, hump, hillock, hammock

ارجاع به لغت hummock

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hummock» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hummock

لغات نزدیک hummock

پیشنهاد بهبود معانی