گذشتهی ساده:
ideatedشکل سوم:
ideatedوجه وصفی حال:
ideatingتصور کردن، فکر کردن، خیال کردن، ایدهپردازی کردن
They like to ideate before starting their projects.
آنها دوست دارند قبلاز شروع پروژههای خود ایدهپردازی کنند.
It’s important to ideate freely without judgment.
مهم است که آزادانه و بدون قضاوت فکر کنید.
طراحی کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Together, they will ideate a plan to improve community engagement.
آنها با هم طرحی را برای بهبود مشارکت جامعه طراحی خواهند کرد.
The designer needs to ideate a fresh concept for the next collection.
طراح باید ایدهی جدیدی برای مجموعهی بعدی طراحی کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ideate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ideate