با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Idling

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    idled
  • شکل سوم:

    idled
  • سوم شخص مفرد:

    idles

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    تن‌پرور، تنبل
    • - an idling man
    • - مردی تن‌پرور
    • - an idling mind
    • - ذهن تنبل
  • adjective
    (خودرو و سایر وسایط نقلیه‌ی موتوری) موتوری که به‌طور درجا کار می‌کند
    • - an idling engine
    • - موتوری که به‌طور درجا کار می‌کند
    • - an idling vehicle
    • - وسیله‌ی نقلیه‌ای که موتور آن به‌طور درجا کار می‌کند
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد idling

  1. adjective lounging
    Synonyms: drifting, lolling, loafing, resting

ارجاع به لغت idling

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «idling» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/idling

لغات نزدیک idling

پیشنهاد بهبود معانی