Indorse

ɪnˈdɔːrs ɪnˈdɔːs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adverb
( endorse ) توشیح کردن، پشت‌نویسی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد indorse

  1. verb Be behind; approve of
    Synonyms: back, endorse, second, plump for, plunk for, support
  2. verb Sign as evidence of legal transfer
    Synonyms: endorse, certify

ارجاع به لغت indorse

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «indorse» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/indorse

لغات نزدیک indorse

پیشنهاد بهبود معانی