بهطور جداییناپذیر، بهطور جدانشدنی، بهطور ناگسستنی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
For many top executives, golf and business are inextricably linked.
از نظر بسیاری از مدیران ارشد، گلف و تجارت بهطور ناگسستنی با یکدیگر مرتبط هستند.
The winter season and the sport of ice hockey are inextricably linked.
فصل زمستان و ورزش هاکی روی یخ پیوندی ناگسستنی دارند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «inextricably» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inextricably