Inner City

ˈɪnərˈsɪti ˈɪnəˈsɪti
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری این لغت در حالت صفت (adjective): inner-city 

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
بخش مرکزی شهر (که معمولاً قدیمی و فقیرنشین و پرجمعیت است)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- The government is taking steps to revitalize the inner city and create more job opportunities for its residents.
- دولت در حال انجام اقداماتی برای احیای بخش مرکزی شهر و ایجاد فرصت‌های شغلی بیشتر برای ساکنان آن است.
- There is a pressing need for investment in infrastructure and community development projects in the inner city.
- نیاز مبرمی به سرمایه‌گذاری در پروژه‌های زیرساختی و توسعه‌ی اجتماعی در بخش مرکزی شهر وجود دارد.
adjective
مربوط به بخش مرکزی شهر
- The inner-city schools are in dire need of support to provide quality education to their students.
- مدارس بخش مرکزی شهر برای ارائه‌ی آموزش باکیفیت به دانش‌آموزان خود نیاز مبرمی به حمایت دارند.
- The inner-city crime rate has been a cause for concern among law enforcement agencies.
- نرخ جرم و جنایت در بخش مرکزی شهر باعث نگرانی سازمان‌های مجری قانون شده است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد inner city

  1. noun city center
    Synonyms: barrio, center city, central city, condemned buildings, core, core city, downtown, ghetto, public housing district, skid row, slum, slums, urban city, urban ghetto

ارجاع به لغت inner city

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inner city» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/inner-city-2

لغات نزدیک inner city

پیشنهاد بهبود معانی