شکل جمع:
inner circlesحلقهی نزدیکان، حلقهی افراد بانفوذ، حلقهی مهرههای اصلی (گروه کوچکی از افراد که سازمان، حزب سیاسی و یا مجموعهای را کنترل میکنند)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The CEO's inner circle met to discuss the company's future.
حلقهی نزدیکان مدیرعامل برای بحث در مورد آینده شرکت با یکدیگر ملاقات کردند.
The inner circle met weekly to discuss important matters.
حلقهی افراد بانفوذ برای بحث در مورد مسائل مهم هر هفته با یکدیگر ملاقات میکردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «inner circle» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inner-circle