آخرین به‌روزرسانی:

Interlaminate

معنی

verb - transitive

در بین ورقه‌ها یا طبقات متناوب قرار دادن، متورق کردن، ورقه‌ورقه بین هم گذاردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت interlaminate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «interlaminate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/interlaminate

لغات نزدیک interlaminate

پیشنهاد بهبود معانی