فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Irreparably

ɪˈreprəbli ɪˈreprəbli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adverb
    به‌طور غیرقابل‌ِجبران، به‌طور جبران‌ناپذیر، به‌طور غیرقابل‌ِترمیم
    • - She had broken his heart irreparably.
    • - قلب او را به‌طور جبران‌ناپذیری شکسته بود.
    • - The car has been irreparably damaged.
    • - ماشین به‌طور غیرقابل‌ِترمیم آسیب دیده است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

لغات هم‌خانواده irreparably

ارجاع به لغت irreparably

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «irreparably» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/irreparably

لغات نزدیک irreparably

پیشنهاد بهبود معانی