معنی jeweler به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈdʒuːələr ˈdʒuːələ

توضیحات

حالت نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی jeweller است.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

جواهر‌ساز، جواهر‌فروش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- The jeweler crafted a stunning piece of jewelry.

- جواهرساز یک قطعه جواهر خیره‌کننده و حیرت‌انگیز را ساخت.

- The jeweller carefully examined the diamond.

- جواهرفروش به‌دقت الماس را وارسی کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد jeweler

noun jewelry maker

Synonyms:

silversmith diamond setter gem dealer gemologist lapidary goldsmith watchmaker horologist

ارجاع به لغت jeweler

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «jeweler» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/jeweler

لغات نزدیک jeweler

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return