مشتاق چیزی یا کسی بودن، خواهان بودن، کسی را دوست داشتن، مجذوب کسی شدن، به چیزی تمایل داشتن، به انجام کاری تمایل داشتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I'm not particularly keen on spicy food.
من علاقهی خاصی به غذاهای تند ندارم.
She's not really keen on going to the party tonight.
او واقعاً تمایلی به رفتن به مهمانی امشب ندارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «keen on something (or somebody)» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/keen-on-something-or-somebody