امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Constipation

ˌkɑːnstəˈpeɪʃn ˌkɒnstəˈpeɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
یبوست، خشکی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد constipation

  1. noun The act of making something futile and useless (as by routine)
    Synonyms:
    stasis of the lower bowel alimentary stoppage stultification irregularity costiveness impairment deadening

ارجاع به لغت constipation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «constipation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/constipation

لغات نزدیک constipation

پیشنهاد بهبود معانی