آیکن بنر

نسل سوخته کیه؟! نسل‌ها رو به انگلیسی یاد بگیر!

نسل سوخته؟! نسل‌ها رو به انگلیسی یاد بگیر!

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Constipation

ˌkɑːnstəˈpeɪʃn ˌkɒnstəˈpeɪʃn

معنی constipation | جمله با constipation

noun uncountable

یبوست

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

Constipation is one of the most common digestive problems worldwide.

یبوست یکی از شایع‌ترین مشکلات گوارشی در سراسر جهان است.

The doctor prescribed more fluids and exercise to relieve her constipation.

پزشک برای رفع یبوست به او نوشیدن مایعات بیشتر و ورزش را تجویز کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد constipation

  1. noun the act of making something futile and useless (as by routine)
    Synonyms:
    impairment deadening stultification irregularity costiveness alimentary stoppage stasis of the lower bowel

ارجاع به لغت constipation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «constipation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/constipation

لغات نزدیک constipation

پیشنهاد بهبود معانی