فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Keyholder

ˈkiˌhoʊldər ˈkiːhəʊldə

شکل جمع:

keyholders

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

کلیددار (فردی که مسئولیت نگهداری و مدیریت کلیدهای ساختمان یا مکانی خاص را بر عهده دارد)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The building's keyholder was asked to meet with security.

از کلیددار ساختمان خواسته شد تا با بخش امنیتی ملاقات کند.

The keyholder is responsible for ensuring the safe storage of all building keys.

کلیددار مسئول تضمین نگهداری ایمن تمام کلیدهای ساختمان است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد keyholder

  1. noun a person who has been entrusted with the responsibility of holding and managing the keys to a specific building, property, or area

ارجاع به لغت keyholder

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «keyholder» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/keyholder

لغات نزدیک keyholder

پیشنهاد بهبود معانی