با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Keyed

American: ˈkiːd British: kiːd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم شخص مفرد:

    keys
  • وجه وصفی حال:

    keying

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective A1
    دارای جاانگشتی، مضراب‌دار، کلیددار، کوک‌شده
    • - keyed instruments
    • - سازهای کلیددار
    • - A speech keyed to the mood of the voters.
    • - نطقی که با روحیه‌ی رأی‌دهندگان سازگار بود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد keyed

  1. adjective Fitted with or secured by a key
    Antonyms: keyless

ارجاع به لغت keyed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «keyed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/keyed

لغات نزدیک keyed

پیشنهاد بهبود معانی