امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Lasso

læsˈuː ləˈsuː / / ˈlæsəʊ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun countable
طناب، کمند، طنابی که برای گرفتن گاو و اسب و غیره استفاده می‌شود

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
verb - transitive
احشام را با طناب گرفتن، کمند انداختن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lasso

  1. noun lariat
    Synonyms: bola, halter, rope, snare

ارجاع به لغت lasso

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lasso» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lasso

لغات نزدیک lasso

پیشنهاد بهبود معانی