آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Lasso

læsˈuː ləˈsuː / / ˈlæsəʊ

معنی lasso

noun countable

طناب، کمند، طنابی که برای گرفتن گاو و اسب و غیره استفاده می‌شود

verb - transitive

احشام را با طناب گرفتن، کمند انداختن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد lasso

  1. noun lariat
    Synonyms:

ارجاع به لغت lasso

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lasso» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lasso

لغات نزدیک lasso

پیشنهاد بهبود معانی